املاکیا

  الم مشتري را تشخيص داده و قبل از اينکه  معالجه را به او  مقصود دهيد  تالم او را برايش  علني کنيد: براي مثال  كرسي جا مشتري نمي داند که  سرمايه او هيچگونه تناسبي با خواسته اش ندارد به  عوض اينکه ابتداي  مسئله تحكم اين  مطلب پرسش را به او  تذكردادن کنيد سعي کنيد مثال هاي نقضي را  باب همان  غم پژمرده بودجه به او  آرم دهيد تا ابتداي  فرمان او با مشکل خود آشناتر شود. به خواسته  مشخص و معقول مشتري خود برسيد: پس از کشمکش هاي اوليه و  وضع فضاي  ايمني در  ضمير مشتري خود که يکي از مهمترين ارکان يک مشاوره حرفه اي است، يکبار خواسته منطقي او را با تمام جزئيات براي او بيان کنيد تا بر سر  لحظه با مشتري به يک اجماع اوليه برسيد.  به مشتري نشان بدهيد که امين او هستيد و خير مشتري را مي خواهيد: با اين امر شما ديگر در دل مشتري خود نفوذ کرده ايد و اين امر راه شما را براي رسيدن به يک معامله موفق هموارتر مي کند اما در ذهن داشته باشيد که در تمام مراحل بالا از چاپلوسي بپرهيزيد. دايره اطلاعات عمومي خود را وسيع کنيد: اين امر به چند معني است، اول از همه يک پکيج کامل از ملک هاي مرتبط با خواسته مشتري در ذهن داشته باشيد، دوم چون وقت زيادي را با مشتري مي خواهيد سپري کنيد حتماً روي دايره اطلاعات عمومي و فن بيان خود کار کنيد زيرا اين امر براي يک مشاور خوب بسيار حياتي است. منفي بافي را خلع سلاح کرده ويک  فضا و انرژي مثبت را بوجود آوريد:  سر پشه دره مراحل مختلف  اجرا معامله ذهنيت هاي منفي بسيار شما را محاصره خواهند کرد، مشاور حرفه  هلا کسي است که اين ذهنيت هاي منفي را  نهان و از خود  عصر نمايد و  سر پشه دره عوض تمام انرژي خود را بر روي  انتها معامله  هلا خوب متمرکز نمايد. به مشتري  كارگر شدن تصميم گيري بدهيم: حالا وقت  نزاكت مال است که کمتر حرف بزنيم و مشتري را به حال خود بگذاريم تا اندکي بر فرآيند بازديدهاي ملک تمرکز کند و بتواند به يک تصميم  برنده براي  نخست و ختم فرآيند معامله بيفتد،  تو اين مرحله  روده درازي مشاور مي تواند اثرات مخربي را بر  خاتمه معامله بگذارد.